داستانِ ما

از کجا اومدیم و کجا میریم…

ماجرا اینه که هیچکس جز خودمون واقعاً نمیدونه که از زندگی چی میخوایم. پس واقعاً چرا باید منتظر باشیم تا دیگران مسیر خوشبختی رو نشونمون بدن؟

ما یه روزی از قطار سریع السیر زندگی تو تهران بیرون پریدیم و وارد داستان تازه ای شدیم. ما با هر چی که داشتیم شروع کردیم به ساختن ایده هامون. سعی کردیم یاد بگیریم چطور تفاوت ها و اختلاف نظراهامون باعث اختلال تو پیشرفت کار نشن و حتی کمک کنن تا نتیجه بهتری بگیریم. ما برای ساختن هر گوشه ی اینجا باهم فکر کردیم، راه حل پیدا کردیم باهم اجرا کردیم. ما هر کدوم رنگ خودمونو به اینجا زدیم تا رنگین خانه پدیدار شد …

سیر زمان …

Timeline